مدافع ایده‌ی صلح امام حسن (علیه السلام)

صفت مذلّ المؤمنين بر امام حسن (علیه السلام) دادن به اعتبار اينكه امام با معاويه صلح کرده نشانگر بى‏ اطّلاعى و عدم معرفت اشخاصى از قبيل سفيان بن الليل از وسعت جهان‏بينى و قدرت ژرف و عميق امام در تشخيص راه قيام عليه ظلم است. به شهادت اكثر مورّخين از جمله قيام الحسن تأليف ابراهيم بن محمّد بن هلال ثقفى از بزرگترين شخصيت هاى تاريخ اسلام؛ امام را سازنده زمينه عينى حماسه عاشورا می داند:«… آنچه در تحليل امام، بسيار دقيق است شناخت طبيعت زمان و عناصر غالب است كه امام با مسلح بودن به اين شناخت، نگريست كه هم اكنون بايد بكوشد تا واقعيت معاويه و بنى اميّه و كينه جويى باطني شان را نسبت به اسلام بر ملا كند و حقيقت مغلوب را براى مقاومت با فريب غالب آماده سازد …»1

امام حسین(علیه‌السّلام)، جزو مدافعان ایده‌ی صلح امام حسن(ع) بود. وقتی که در یک مجلس خصوصی، یکی از یاران نزدیک - از این پُرشورها و پُرحماسه‌ها - به امام مجتبی(علیه‌الصّلاةوالسّلام) اعتراضی کرد، امام حسین با او برخورد کردند: «فغمز الحسین فی وجه حجر». هیچ‌کس نمیتواند بگوید که اگر امام حسین به جای امام حسن بود، این صلح انجام نمی گرفت. نخیر، امام حسین با امام حسن بود و این صلح انجام گرفت و اگر امام حسن(علیه‌السّلام) هم نبود و امام حسین(علیه‌السّلام) تنها بود، در آن شرایط، باز هم همین کار انجام میگرفت و صلح میشد.2

1. ابن اعثم كوفى، الفتوح، ترجمه محمد بن احمد مستوفى هروى، تحقيق: غلامرضا طباطبائى مجد، تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1372ش، ص1044

2. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در روز پانزدهم ماه مبارک رمضان، 1369/01/22

راه رهایی از جهل مقدس

یکی از عوامل پیدایش جهل مقدس، عدم معرفت حقیقی است. «معرفت ها از منابع گوناگون به دست می آیند و با معرفت های اولیه، معرفت های دیگری تولید می شود. به عبارتی معرفت ها راه ارتباط و تعامل ما با دیگران و حتی با خودمان و نیز پیش نیاز همه ی تصمیم ها و اعمال ما هستند.»[1] نبود معرفت حقیقی می تواند به جهل مقدس و پیامدهای ناشی از آن بینجامد.

 لذا «اسلام در ترغيب مردم به کسب معرفت تلاش مى ‏كند و آنان را پيش از هر چيز به دانش ‏طلبى و دستيابى به معرفت‏ حقيقى‏، تشويق مى ‏نمايد و برترين مسلمان را مسلمانى مى‏ داند كه معرفت بيشتر دارد، نه عبادت بيشتر. چنانچه پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرموده اند: «أفضَلُكُم إِيمانًا أَفضَلُكُم مَعرِفَةً؛ برترينِ شما از جهت ايمان، برترينِ شما از جهت معرفت است.»[2] در روایتی دیگر از یکی از معصومان (علیهم السلام)، چنين آمده است: «بَعضُكُم أَكثَرُ صَلاةً مِن بَعضٍ، وبَعضُكُم أَكثَرُ حَجّاً مِن بَعضٍ، وبَعضُكُم أَكثَرُ صَدَقَةً مِن بَعضٍ، وبَعضُكُم أَكثَرُ صِياماً مِن بَعضٍ، وأَفضَلُكُم أَفضَلُكُم مَعرِفَةً؛[3] برخى از شما نمازش بيش از ديگران است و برخى حجّش بيشتر است و برخى صدقه ‏اش بيشتر است و برخى روزه ‏اش بيشتر است؛ (ولى‏) برترينِ شما، كسى است كه معرفتش بيشتر باشد.»[4]

«قرآن كريم نیز تلاش مى‏ كند انديشه آدميان را از توهّم و تخيّلِ «علم و آگاهى» پاك كند و آنان را آگاهانى حقيقى بار آورد. قرآن كريم تلاش مى‏ كند تا پيروان تمامى مكاتب و معتقدان به هر عقيده را از سيماى معرفت خيالى كه از جهل و تقليد كوركورانه نشئت مى‏ گيرد، نجات دهد و آنان را به معرفت‏ حقيقى‏ و دانش واقعى برساند. از اين رو، بر آنان كه تقليد را بر تحقيق و تن دادن به سنّت ‏هاى جاهلانه را بر تن دادن به حقيقت، ترجيح مى ‏دهند، به شدّت مى ‏تازد.»[5]

در اين زمينه آيه‏ هاى فراوانى در قرآن كريم وجود دارد؛ از جمله خداوند در سوره اعراف آیه 138 فرموده است: «قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ؛[6]به موسى (عليه السلام) گفتند: همان‏گونه كه بت گرايان خدايانى دارند تو نيز براى ما خدايانى (بتهايى) بگمار. موسى فرمود: شما جامعه ‏اى جهل پيشه‏ ايد.»[7]

بنابراین برای رهایی از جهل مقدس باید همه اعمال و رفتار از روی تفقه یعنی معرفت ناب و حقیقی باشد. «با چشم بسته و تقلید کورکورانه، اعتقاد و باورهای انسان نه تنها مفید نیست بلکه خطرناک است. اگر آدمی چشم، گوش و دریچه ی قلب خود را ببندد و یکجا تسلیم مطالب دیگران شود، یعنی ابزار سنجش را کنار بگذارد، تهی مغز می گردد. انسان صاحبدل کسی است که مطالب را با گوش می شنود با چشم می بیند و با دل می سنجد و صحیح و احسن آنها را بر می گزیند.»[8]

امام علی (علیه السلام) می فرماید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ لَنْ‏ تَعْرِفُوا الرُّشْدَ حَتَّى‏ تَعْرِفُوا الَّذِي تَرَكَهُ، وَ لَنْ تَأْخُذُوا بِمِيثَاقِ الْكِتَابِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِي نَقَضَهُ، وَ لَنْ تَمَسَّكُوا بِهِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِي نَبَذَهُ فَالْتَمِسُوا ذَلِكَ مِنْ عِنْدِ أَهْلِه‏؛[9] و بدانید که شما هرگز حق را نشناسید مگر آنکه ترک کننده ی حق را بشناسید و پیمان محکم قرآن را نگیرید مگر آن که پیمان شکنان نسبت به قرآن را بشناسید و متمسک به قرآن نمی شوید تا آنکه رها کنندگان قرآن را بشناسید. پس این معرفت را از اهلش (که اهل بیت اند) بخواهید.»[10]

«چنین شناختی است که انسان را از جهل تقدس یافته و در افتادن به بیراهه نجات می دهد. امام پیوسته در آن شرایط بحرانی که فتنه ای عظیم پدید آمده بود می کوشید تا به افراد معرفت بدهد و عقبه های تاریخی فتنه گران را به یاد آورد و کینه های دیرین آنان را از اسلام و حق مطرح کند.»[11]

بنابراین می توان وجود معرفت و کسب آن از مهمترین ارکان رهایی از جهالت، برشمرد به طوری که تلاش در رسیدن به معرفت حقیقی، سعادت و شقاوت انسان را در مسیر زندگی روشن می سازد. «جهل و بی خردی انسان را به نافرمانی خدا و قتل امام جامعه می کشاند و راه را به سوی عذاب اخروی و محرومیت از قرب خداوند باز می کند.»[12] کج اندیشی دینی و نگاه تقدس مآبانه به همه ی امور به ویژه مسائل دینی، چنان خسارت هایی به دنبال دارد که قرن ها پس از گذشت آن هرگز قابل جبران نخواهد بود.



[1]. مجتبی، مصباح، هبدالله محمدی، معرفت شناسی: سلسله دروس مبانی اندیشه اسلامی 1، چاپ هشتم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1399 ش، ص 25 و 29
[2]. محمد، محمدى رى شهرى، دانشنامه عقايد اسلامى، جلد 1، چاپ دوم، قم: نشر دارالحدیث، 1386 ش، ص55
[3]. حسنعلى، مرواريد، تنبيهات حول المبدأ و المعاد، چاپ دوم، مشهد: آستان قدس رضوی، 1418ق، ص40
[4]. محمد، محمدى رى شهرى، دانشنامه عقايد اسلامى، جلد 2، همان، ص269
[5]. حسن، عرفان، اعجاز در قرآن كريم، چاپ اوّل، تهران: دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، 1379 ش، ص146
[6]. سوره اعراف (3)، آيه 138
[7]. حسن، عرفان، اعجاز در قرآن كريم، همان، ص146
[8]. سید مصطقی، محقق داماد، فاجعه مقدس؛ روشنگری دینی (3)، گفتارهایی در تحلیل حادثه ی عاشورای حسینی، همان، ص 55
[9]. محمدباقر، مجلسى، بحار الأنوار، جلد‏34، بيروت: موسسه الوفاء، 1404 ق، ص233
[10]. جواد، محدثی، فتنه (درس هایی از نهج البلاغه) چاپ ششم، مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی، 1391 ش، ص 39
[11]. همان
[12]. محمد، فتحعلی خانی، آموزه های بنیادین علم اخلاق، جلد 2، قم: مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی (صلی الله علیه و اله) شهریار، 1379 ش، ص 56

جهل مقدس؛ بدترین نوع جاهلیت

نبود بصیرت عامل دیگری در پدیدار شدن جهل مقدس است. بصیرت یعنی وجود چشمان تیزبین در انسان که بتواند پشت صحنه مسائل پیچیده سیاسی (فرهنگی، اجتماعی و غیره) را به خوبی تشخیص دهد.[1] از سوی خداوند متعال، بصیرت به انسان داده می شود؛« قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ‏ رَبِّكُم‏ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِيَ فَعَلَيْها[2]؛ همانا مايه‏ هاى بصيرت و بينادلى، از پروردگارتان به سوى شما آمد، پس هر كس بينا شود به سود خود شود، و هر كس بر كورى بماند به زيان خود بماند.»[3]

بصیرت عامل بسیار مهمی است که می تواند انسان را از جهل مقدس و لغزیدن در چالشها و موانع بر حذر دارد؛ زیرا «بی‌بصیرتها فریب می‌خورند و در جبهه‌ی باطل قرار می‌گیرند؛ بدون این‌که خود بدانند، همچنان که در جبهه‌ی ابن‌زیاد، کسانی بودند که از فساق و فجار نبودند، ولی از بی‌بصیرتها بودند.»[4]

فقدان بصیرت خطراتی جدی به دنبال دارد: «اگر بصیرت نداشته باشید، دوست را نشناسید، دشمن را نشناسید، یک‌وقت می‌بینید آتش توپخانه‌ی تبلیغات شما و گفت و شنود شما و عمل شما به طرف قسمتی است که آنجا دوستان مجتمعند، نه دشمنان.»[5] بنابراین «عمل به وظیفه تابع تشخیص وظیفه است و تشخیص وظیفه در گرو بصیرت و بینش داشتن و گیج و حیران شدن است. وقتی گرد و غبار فتنه بلند می شود، تشخیص ها کم می شود، افراد جایگزین ملاک ها و معیارها می شوند و شبهه می آفرینند.»[6]

امام علی (علیه السلام) به معاویه اندرز می دهد: «اندرزى آمیخته با سرزنش که از گمراه  کردن مردم بپرهیزد و آنها را به عصر جاهلیّت باز نگرداند و در عاقبت این کار بیندیشد:[7]«وَ أَرْدَيْتَ‏ جِيلًا مِنَ النَّاسِ كَثِيراً- خَدَعْتَهُمْ بِغَيِّكَ وَ أَلْقَيْتَهُمْ فِي مَوْجِ بَحْرِك؛‏[8] ای معاویه گروه زيادى از مردم را به پستى كشاندى و با گمراهى خود آنها رافريب دادى و آنان را در موج درياى خود كه پوشيده از تاريكي ها و دستخوش امواج گمراهي هاست در افكندى، تا اين كه از راه راست دور افتادند و به راه و روش جاهليّت خود بازگشتند، و به حق پشت كردند و به افتخارات و تعصّب خانوادگى خود، تكيه كردند، جز آنهايى كه اهل بينش بودند كه پس از شناخت چهره باطل تو برگشتند و از كمك تو رو بر تافته و به خدا رو آوردند…»[9]

در شرح نهج البلاغه از ابن میثم چنین آمده است: «هشدار به او (معاویه) كه دنيا را چنان كه هست بنگرد، يعنى حقيقت دنيا را بشناسد يا به دنيا با چشم معرفت يعنى ديده بصيرت نگاه كند و از دگرگوني ها و ناپايدارى آن آگاه شود، و بداند كه دنيا براى مقصدى ديگر آفريده شده است تا مقدار و ارزش واقعى آن را بشناسد و آن را در نظر خود مقدمه براى آخرت جلوه دهد.»[10]

بنابراین اگر کسی بصیرت حقیقی نداشته باشد و به صورت سطحی و عامیانه از کنار حوادث بگذرد، نتیجه ی آن، ظاهر شدن بدترین نوع جاهلیت یعنی جهل مقدس است که تبعاتی بسی سنگین دارد. «این بصیرتی که در حوادث لازم است و در روایات نیز تاکید شده است، به معنای این است که انسان در حوادثی که پیرامون او می گذرد و در حوادثی که پیش روی اوست و به او ارتباط پیدا می کند، با تدبر بسنجد و با این سنجش، بصیرت پیدا کند.»[11]

بی تدبیری و عدم بصیرت وقایع اسفباری به همراه دارد که فاعل آن حتی توجیهی برای آن ندارد. چنانچه در سال های گذشته «عبدالمالک ریگی، به کارهایش رنگ و لعاب مذهبی می داد و عملیات هایش را با توجیه دینی برگزار می کرد.»[12] و با این بصیرتی که ناشی از جهالتی مقدس بود، بسیاری از خانواده ها را عزادار و عاقبتی بس دردناک برای خود رقم زد.

رسول خدا (صلی الله علیه و اله) نیز می فرماید: «اذا أرادَ اللّه ُ بعَبدٍ خَيرا فَقَّهَهُ في الدِّينِ، و زَهَّدَهُ في الدُّنيا، و بَصَّرَهُ بعُيوبِ نَفْسِهِ»؛[13] «یعنی هرگاه خدا خیر بنده ای را بخواهد او را فقیه در دین قرار دهد و او را زاهد در دنیا گرداند و او را به عیب های خودش آشنا سازد ظاهرا مراد رسول خدا (صلی الله علیه و اله) از جمله ی اول حدیث این است که هر گاه خدا بخواهد بنده ای را اهل خیر قرار دهد و او را سعادتمند سازد او را دین شناس می کند که دین خود را بشناسد تا آنچه را معتقد است از روی بصیرت و معرفت معتقد باشد و آنچه را انجام می دهد نیز از روی بصیرت و معرفت انجام دهد و نه چیزی را از هوی نفس بر دین خود بیفزاید و نه چیزی را از روی نادانی و کم بصیرتی رها کند.»[14]


[1]. مهدی، محمد طاهری، بصیرت دینی در اندیشه مقام معظم رهبری (حفظه الله)، فصلنامه مطالعات راهبردی بسیج، سال پانزدهم، شماره 56، 1391ش، ص79
[2]. سوره انعام (6)، آیه 104
[3]. محمدرضا، حكيمى، حكيمى، محمد و حكيمى، على، الحياة، ترجمه احمد آرام، جلد1، همان، ص128
[4]. علی، خامنه ای(مدظله العالی)، بیانات در دیدار فرماندهان گردان‌های عاشورا،22/04/1371
[5]. علی، خامنه ای(مدظله العالی)، بیانات در دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولی امر، 05/05/1388
[6]. جواد، محدثی، فتنه (درس هایی از نهج البلاغه)، همان، ص 38
[7]. https://ahlolbait.com/article/16439/، 19/10/1400، ساعت 20:23
[8]. ابن ميثم، بحرانى، ترجمه محمدى مقدم و نوايى، ترجمه شرح نهج البلاغه (ابن ميثم)، جلد 5، چاپ اول، مشهد: مجمع البحوث الاسلامیه، 1417ق، ص106، (نامه 32 نهج البلاغه)
[9]. ابن ميثم، بحرانى، ترجمه محمدى مقدم و نوايى، ترجمه شرح نهج البلاغه (ابن ميثم)، جلد5، همان، ص: 107
[10]. همان، ص108
[11]. علی، خامنه ای(مدظله العالی)، بصیرت و استقامت، چاپ دهم، بی جا: مرکز صهبا، 1391ش، ص 14
[12]. سعید، زاهدی، ماضی استمراری: سلفی گری در جهان اسلام از وهابیت تا القاعده، چاپ دوم، تهران: عابد، 1394 ش، ص 159
.[13] ابو القاسم، پاينده، نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله عليه و آله)، چاپ چهارم، تهران: نشر دنیای دانش، 1382ش، ص180
[14]. محمد ابراهیم، آیتی، بررسی تاریخ عاشورا، چاپ اول، قم: نشر اخلاق، 1396ش، ص 308

قلب جوان بیست ساله

شهید مطهری پیرامون شخصیت امام خمینی (ره) فرمودند:‌چیزهایی از روحیه این مرد كشف كردم كه نه تنها بر ایمان من بلكه بر حیرت من افزود. من در ایشان چهار تا «امَنَ»دیدم: «امَنَ بِهَدَفِهِ» به هدفش ایمان دارد. دنیا جمع بشوند نمی توانند او را از هدفش منحرف كنند. «امَنَ بِسَبیلِهِ» به راهی كه برای هدف خودش انتخاب كرده ایمان دارد، امكان ندارد او را از این راه منصرف كرد؛ شبیه همان ایمانی كه پیغمبر به هدفش و به راه خودش داشت. و «امَنَ بِقَوْلِهِ» . من دیدم در همه ی رفقا و دوستانی كه من سراغ دارم احدی به اندازه ی ایشان به روحیه ی مردم ایران ایمان ندارد. افرادی به ایشان می گویند كمی آرام تر، مردم سرد می شوند، مردم از پا درمی آیند. می گوید مردم این طور نیستند كه شما می گویید، من مردم را از شما بهتر می شناسم. از همه بالاتر: «امَنَ بِرَبِّهِ» . در جلسه خصوصی ایشان به من گفت: «فلانی این ما نیستیم [كه این نهضت را ایجاد كرده ایم، ] من دست خدا را حس می كنم. » آدمی كه دست خدا و عنایت خدا را حس می كند و در راه خدا قدم برداشته، مصداق آن اصل قرآنی است: اِنْ تَنْصُرُوا اللّهَ یَنْصُرْكُمْ تو اول یك قدم به طرف خدا بردار، خدا به تو عنایت می كند. آیه دیگر: اِنَّهُمْ فِتْیَةٌ امَنوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدًی. وَ رَبَطْنا عَلی قُلوبِهِمْ اِذْ قاموا. راجع به اصحاب كهف می گوید جوانمردانی بودند، به پروردگارشان ایمان آوردند، اعتماد و تكیه كردند، خدا هم بر بینش آنها افزود. آنها برای خدا قیام كردند، ما هم دل آنها را محكم كردیم. این را من در این مرد می بینم. برای خدا قیام كرده و خدای متعال یك قلب قوی به این مرد داده كه اصلا تزلزل، ترس، بیم در این دل راه ندارد. اطبای فرانسه اخیرا قلب این پیرمرد 78 ساله را- كه پانزده سال است حداقل دچار جنگ اعصاب است و جوانی آنچنان برومند را در یك سال و نیم پیش از دست داده- معاینه كردند گفتند قلب جوان بیست ساله است.
کتاب آینده انقلاب اسلامی ایران 

مردم عصبانی اند 

 رهبر انقلاب روحی له الفدا: در قضیّه‌ی فلسطین، آنچه جلوی چشم همه‌ی دنیا است جنایتِ نسل‌کشیِ رژیمِ غاصب است… ملّتهای مسلمان عصبانی‌اند… نه فقط در کشورهای اسلامی… [بلکه] در کشورهای غربی، مردم اجتماعات میکنند… مردم عصبانی‌اند. اگر چنانچه این جنایت ادامه پیدا کند، مسلمانها و نیروهای مقاومت بی‌تاب میشوند، دیگر کسی جلوی اینها را نمیتواند بگیرد. ۱۴۰۲/۷/۲۵

 
مداحی های محرم