

خُمرههای دو ریالی
ما که کورکورانه عصاها میزنیم
لاجرم قندیلها را بشکنیم
شنیدن حرفهای نشنیدنی و نشنیدن حرفهای شنیدنی، آفتِ جانسوز روزگار ماست. متاسفانه آدمها به جای اینکه قلکهای سکه باشند آن هم سکههای طلا خمرههای دو ریالیاند؛ پُرَند اما پُر از حرفهای کمبها و بیارزش. یعنی میشنوند چیزهایی را که هیچ ارزش شنیدن ندارند و نمیشنوند آنچه را که باید بشنوند!!!
و از شِکوههای اهل دوزخ، شِکوه از نشنیدن است و میگویند «لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ» اگر میشنیدیم، یعنی نشنیدیم و نگرفتیم، در نتیجه گرفتار آمدیم.
در نقطه مقابلِ ایشان اهل ایمانند که تمام هنرشان در شنیدن است، یعنی سراپا هوش و گوشند « وَ قالُوا سَمِعْنا» گفتند شنیدیم و شنیدهها را هم نشنیده نگرفتیم؛ بلکه «وَ أَطَعْنا» یعنی به کار بستیم و با همین کار بارِ خود را بستند.
مسطورا/۴۰
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط انتظار در 1403/11/06 ساعت 06:45:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید