اعدامی که اعدام نشد

محمدرضا چمنی مانند یک طلبه اطلاعات دینی داشت و بسیار اهل مطالعه بود. با شروع درگیری‌های کردستان راهی غرب کشور شد؛ تا اینکه یک روز در جریان کمین ضد انقلاب محمدرضا و ۵ نفر از همراهانش توسط یک گروه مسلح تجزیه طلب که ادعای مسلمانی داشتند، دستگیر و قرار شد صبح فردا همگی اعدام شوند.

پنج همراه او اعدام شدند و نوبت به محمدرضا رسید؛ او اجازه خواست ابتدا نماز صبح بخواند وقتی مشغول وضو شد سرکرده آن گروهک به محمدرضا گفت وضو و نماز شما باطل است و…

محمدرضا در مورد نحوه وضو و نماز و مسائل اعتقادی و سیاسی با افرادی که می‌خواستند او را اعدام کنند بحث می‌کرد، که یک نفر گفت این جوان را اعدام نکنید بگذارید عالِم ما بیاید و به او بفهماند که راهش اشتباه است. ساعتی بعد عالم آمد و با محمدرضا مشغول بحث شد.

 استدلال‌های قرآنی محمدرضا خیلی قوی بود حتی از کتاب‌های آنها دلیل می‌آورد. بحث آنها به موضوعات انقلاب و حتی مسائل سیاسی کشور کشیده شد. حالا دیگر محمدرضا را قبول کرده بودند و بیشتر برای کسب علم سراغش می‌آمدند او دیگر در زندان نبود و امکانات رفاهی داشت، محمدرضا می‌گفت ما باید وحدت داشته باشیم و سراغ دشمن مشترک که آمریکا و اسرائیل است برویم.

 تا اینکه بعد از مدتی به او گفتند تو آزادی و می‌توانی بروی. استدلال‌های قوی و علم و ایمان شهید محمدرضا چمنی باعث شد ۱۲۰ نفر از نیروهای دشمن به نیروهای انقلابی تبدیل شوند. 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.