
راننده ی موفرفری
پنجشنبه 96/04/22
وقتی برای رفتن به مدرسه، استخر، باشگاه، مهمانی یا هر جای دیگری سوار ماشین می شوید، دیدن صندلی های کثیف، آشغال های زیرپا، شیشه های دودی شده با خاک و غبار و… حس خوبی را به انسان منتقل نمی کند، در این میان گفته های راننده یک مورد فرفری با دست های چرک گرفته و لباس های پر از چین و چروکش که مدام از نظافت، آراستگی، کلاس و زیبایی های ظاهری… دم می زند حوصله شما را سر می برد.
یعنی همه باور دارند که ظاهر آدم ها نشان دهنده ی باطن آنهاست و اگر کسی ظاهرش به گونه ای باشد و باطنش به گونه ای باشد و باطنش جور دیگر کسی به حرف و ادعایش توجه نمی کند پس چطور می توان حرف برخی را باور کرد که با بدترین وضع حجاب و آرایش و … حاضر می شوند و مدام دم از خدا و دل پاک می زنند در حالی که رنگ و بویی از خدا و معنویت ندارد!
خداوند می فرماید: همه مردم زیانکارند، مگر کسانی که در کنار ایمان شان عمل صالح داشته باشند: ایمان + عمل شایسته
پدرم گفت: گل از رنگ و لعابش پیداست… و زن مومنه از طرز حجابش پیداست…
نرم افزار دختر باید خانوم باشه.

دختر نگو، طلا بگو!
پنجشنبه 96/04/22
دختر طلاست و صد البته دوستدار و هوادار پر و پا قرص طلا!
یک طلافروش چندین نوع احتیاط و مراقبت به خرج می دهد و درصدی از درآمد خود را هزینه می کند تا کسی به فکر سرقت طلا ها نیفتد.
خداوند هم از دختر که سرمایه ی با ارزش پدر و مادر و طلای گران قیمت آفرینش است، خواسته موظب باشد تا مبادا با بی توجهی و غفلت، دزدهای شرافت و شخصیت در او طمع کنند و هوس سرقت در سر را بپرورانند.

دریا دل باشیم...
دوشنبه 96/04/19
ظرفهاي کوچک زود پر مي شوند و از دريافت بيشتر محروم مي گردند. همچون يک گلدان کوچک که روي طاقچه منزل قرار دارد و وقتي کمي بيشتر آب روي آن مي ريزيم نمي تواند جذب کند و آبها بيرون مي ريزد و اطراف را کثيف مي کند اما يک گلدان بزرگ و با ظرفيت، آب را به خوبي جذب مي کند و با آرامش به شاخ و برگهاي گل مي رساند.
يادم هست در جلسه اي که دانشجويان مختلف حضور داشتند و هرکدام از حاضرين تبلت يا موبايل داشتند، استاد گفت: بچه ها من کتابهاي بسيار مفيدي روي تبلت خود دارم اينها را دانلود کنيد و در دستگاهتان داشته باشيد. همه خوشحال شدند چون کتابها مهم و کم ياب بودند و از هزينه زيادش که بگذريم اصلا در بازار پيدا نمي شدند. در حالي که همه ذوق مي کردند يکي از بچه ها خيلي ناراحت بود، علت را که پرسيديم گفت: متأسفانه ظرفيت مموري و حافظه گوشي من خيلي کم است و حيف که فقط کمي از اين کتابها رو مي توانم دريافت کنم و آنجا معلوم شد که ظرفيت چقدر مهم است و چطور گاهي نداشتن ظرفيت انسان را محروم مي کند.
دوستان! دل و قلب انسان هم ظرف مهمي است. اگر کم ظرفيت باشيم نمي توانيم علم و حکمت و نور، دريافت کنيم و نيز اگر کم ظرفيت باشيم نمي توانيم سليقه و رفتار اطرافيانمان را تحمل کنيم، زود حوصله مان سر مي رود، پرخاش مي کنيم و زندگي را بر خود و اطرافيان تلخ مي کنيم. آري ظرفيت بالا که از آن به «سعۀ صدر» يا «دريادل بودن» تعبير مي شود، نعمت بزرگي است که هم تحمل انسان را بالا مي برد و هم فرصت دريافت علم و حکمت را به انسان مي دهد، هم پذيرش و نصيحت را افزايش مي دهد.
قرآن کريم در سوره مبارکه طه آيه 25 مي فرمايد هنگامي که حضرت موسي به نبوت مبعوث شد، اولين درخواست اين پيامبر الهي اين بود:
«پروردگارا به من شرح صدر (و ظرفيت بالا) عنايت فرما و کار من را آسان گردان و گره از زبانم بردار که سخن من را بفهمند»
براي دريافت شرح صدر و رسيدن به دلي همچون دريا چند کار را انجام دهيم:
1- تفکر :
روزي چند دقيقه فکر کنيم که بسياري از مسائلي که به خاطر آن ناراحت مي شويم خيلي مهم نيستند و مي توانيم به راحتي از آنها بگذريم.
2- تمرين محبت به ديگران و خيرخواهي
3- تقويت روحيه انتقادپذيري
4- هم نشيني با افرادي که سعه صدر دارند و بلندنظرند
5- دعا کنيم که مي توانيم از آيه 25 سوره طه بهره ببريم.
محتواي نرم افزار حبل المتين

کار شیطان...؟
جمعه 96/04/16
بارها ديده و شنيده ايم که افرادي از روي جهل يا غفلت ديگران را به کارهاي خطا، حرف هاي نادرست و رفتار ناشايست تشويق مي نمايند.
* مثلاً به کسي که مي خواهد در يک درگيري لفظي کوتاه بيايد، مي گويند : ” از او نخوري ” ، ” جوابش را بده ” !!
* به خانمي که مي خواهد حرمت شوهر را رعايت نموده و خواسته هاي او را انجام دهد مي گويند ” پُر رو نشه، مواظب باش ” !!
* به کاسبي که مي خواهد صداقت و امانت را رعايت کرده و در کار خود تقلب و غش نداشته باشد، مي گويند: ” کاسب نمي شوي ” !!
* به آقايي که مي خواهد بيشتر با همسر و فرزندانش باشد و به جاي تفريح با دوستان، با خانواده اش همراه شود، مي گويند: ” زن ذليل شدي ” !!
* به فرد گرفتاري که حاضر است سختي بکشد ولي ربا نگيرد، مي گويند: ” اگر همين پول را هم نگيري، بيچاره مي شوي ” !!
* به خانمي که مي خواهد با رعايت پوشش مناسب، خداي مهربان را از خود خشنود نموده و زمينه ساز سو استفاده شيطان نشود، مي گويند: ” اُمُل و قديمي هستي “!!
* به جواني که مي خواهد پاک زندگي کند و ارتباط غلط با نامحرم نداشته باشد مي گويند: ” افسرده مي شوي ” !
و…
آري اين افراد دائم به بدي ها و زشتي ها توصيه مي کنند. ولي قرآن کريم اين شيوه را کار شيطان مي داند و در آيه 268 سوره بقره
مي فرمايد: ” شيطان دائم شما را به زشتي ها امر مي کند “
پس اکنون که فهميديم اين عمل بسيار ناپسند و کاري شيطاني است، همه با هم تصميم بگيريم ” هرگز ديگران را به بدي ها توصيه نکنيم ” ، بلکه همواره خوبي ها و ارزش ها را به يکديگر يادآور شويم.
*محتواي نرم افزار حبل المتين

چرا با در بسته مواجه می شویم؟!
جمعه 96/04/16
تاکنون فکر کرده ايد چرا بعضي وقتها کارها به راحتي رديف مي شود و به هرطرف مي رويم راه باز است و گاهي هم به هر دري مي زنيم بسته است و به اصطلاح کار پيچ مي آورد؟
آنچه مسلم است اين که «هيچ چيز تصادفي نيست» هرچند ما علت و حکمت آن را نفهميم. بر اين اساس حتماً رديف شدن کارها و به بن بست خودن ها هم علتي دارد که بايد آن را جستجو کرد. وقتي به قرآن کريم مراجعه مي کنيم پاسخ را در آيه 124 سوره مبارکه طه مي يابيم آنجا که مي فرمايد:
«و هرکس از ياد من روي گردان شود زندگي او سخت شده و در تنگنا و مضيقه واقع مي گردد»
پس «غفلت از ياد خداوند» ريشه قرارگرفتن در بن بست هاست.
آري هرچه ياد خداوند درها را باز مي کند و موانع را کنار مي زند، غفلت از او باعث بسته شدن درهاست.
غفلت از خدا مثالهاي زيادي دارد: ظلم، دروغ و خيانت در کسب و کار، بدرفتاري و بدزباني با همسر، بي احترامي به والدين، خلف وعده، بي توجهي به حقوق فرزندان و خيانت در امانت همه از مصاديق غفلت از خداوند است.
اما سؤال مهم اين است که چه ارتباطي بين غفلت ما از خداوند و بسته شدن درهاست؟ بهتر است ادامه مطلب را در شعر داستاني زير تعقيب نماييد:
بود در ذهنم سؤالي سالها / در فضاي ذهن مي زد بالها
کرده مشغولم زمانهاي مديد / فهم اين قول خداوند مجيد
گر که تقوا بين مردم شد عيان / باب رحمت باز گردد سويشان
هرچه تقوا نعمتت افزون کند / معصيت آن را ز کف بيرون کند
اين معما ذهن من را کرد سير / چيست ربط پاکي و درهاي خير
بارش باران و رويش در زمين / ربط کِي دارند با تقوا و دين؟
از چه تا انسان گنه را دور کرد / اين زمين هم جنس خود را جور کرد؟
از کجا فهمد زمين وآسمان / ما بيفزوديم بر تقوايمان؟…
بود تا فرزانه اي را يافتم / حل اين مشکل از او من خواستم
گفت بهتر آن که با ذکر مثال / بازگويم با تو اين راز مقال
زرگري مشغول کار خويش بود / حلقه و انگشترش در پيش بود
سارقي غافل بدانجا پانهاد / چشم او بر حلقه زيبا فتاد
ديد زرگر را چو غرق کار خويش / گفت با خود، مي روم اکنون به پيش
تا بگيرد حلقه در جيبم قرار / مي کنم از در به ناگه من فرار
ليک تا گرديد سوي در روان / حلقه را در جيب خود کرده نهان
ناگهان در را به رويش بسته ديد / قفل بودي هرچه آن را مي کشيد.
گفت اکنون چون خطر بسيار شد / مي گذارم حلقه را در جاي خود
چون نهادي حلقه را آن بدگهر / شد روانه سوي در، بارِ دگر
تا که او آهنگن رفتن کرد ساز / با تعجب ديد در گرديده باز
گفت با خود چون که ديد اين صحنه را / بِه که برگردم بگيرم حلقه را
باز با حلقه چو آمد پشت در / ديد عين آن حقيقت سر به سر
چند نوبت بسته شد در، باز شد / در تعجب سارق از اين راز شد
رو به زرگر کرد و با وي گفت او / من نخواهم حلقه ات ليکن بگو
حلقه چون پي بُرد بر افکار من / از چه شد در، منطبق با کارِمن؟
گفت اي غافل ندانستي مگر / هست ناظر بر تو و در، يک نفر
من که بر کارت نظاره مي کنم / درب را من باز و بسته مي کنم
از همين جا مي فشارم دکمه را / مي کنم من باز، دربِ بسته را
چون که فهميدي مَثَل را، گوش کن / در طريق کسب تقوا، کوش کن
جمله درهاي زمين و آسمان / هست در دست خداي مهربان
آن که بر ما حکمِ ايمان مي دهد / خود به ابر و باد فرمان مي دهد
آن که مي گويد ره طغيان مجوي / خود به سبزيجات مي گويد بروي
آن که مي گويد تو از حق رو متاب / خود به خورشيدِ فلک گويد بتاب
بنده اي چون قصد تقوا مي کند / باب رحمت را بر او وا مي کند
*محتواي نرم افزار حبل المتين