موضوع: "تاریخ"

عوامل مؤثر در شكل گيرى شخصيت فاطمه عليها السلام

در شكل گيرى شخصيت يگانه اسوه اى چون فاطمه زهرا علیهاالسلام، همه عوامل تأثيرگذار بر شخصيت ايشان ـ از عامل وراثت گرفته تا عامل محيط و عوامل غيبى ـ دست به دست هم داده اند و پرورش دهنده چنان گل بى نظيرى در گلستان وجود گرديده اند:
اى تو آن گوهر يكتا كه به يكتايى تو
مادر دهر نياورد و نيارَد به شكم
دختر اين گونه به صلب ازليّت ناياب
گوهر اين گونه ندارد ابديّت به رَحِم. [1]
پدر فاطمه، محمد مصطفى (صلى الله عليه وآله) شريف ترين آفريده الهى و مادر او، خديجه بنت خويلد، از پاك ترين و نجيب ترين زنان روزگار و اجداد او جملگى از صالح ترين و پاك ترين انسان هاى روى زمين بوده اند:
بطن در بطن همه بارقه نور ازل
صلب در صلب همه لامعه علم و كَرَم
مام در مام همه صاحب جاه و حشمت
باب در باب همه قبله حاجات اُمَم
پدران تو همه يكّه سواران وجود
مادران تو همه صاحب اِعزاز و حَشَم. [2]
نطفه فاطمه علیهاالسلام در حالى منعقد مى گردد كه والدين او از رهگذر چهل شبانه روز ارتباط خالصانه با خداوند به اوج طهارت روحى دست يافته اند و خميرمايه آن نطفه را با تغذيه از پاك ترين و بهترين ميوه هاى بهشتى تكوين بخشيده اند. [3] از اين روى فاطمه حَوْرَاءُ الْنْسيَّه؛ يعنى حوريه سيرتى به صورت انسان، ناميده مى شد و پيامبر خاتم رايحه بهشت را هماره در وجود او مى جوييد:
انسيّه حورا سبب اصل اقامت
اصلى كه بباليد بدو نخل امامت
نخلى كه ز توليد قدش زاد قيامت
گنجينه عرفان گهر بحر كرامت. [4]
فاطمه علیهاالسلام در محيط خانواده اى سراسر شور، عشق، نشاط، پاكى و صفا پرورش يافته و بعد از وفات مادر، نيكو خلق ترين مربيان، عهده دار تربيت و پرورش او گرديده است.
شخصيت فاطمه علیهاالسلام در كنار پدرى استوار گشته كه كانون همه توجهات و تحولات در روزگار خويش بوده است. فاطمه علیهاالسلام، نيمى از عمر خويش را در كنار همسرى گذرانيده كه پرورش يافته دامان رسول است و ميراث دار خلق و خوى محمدى و بر مجموعه عوامل فوق، عواملى غيبى، چون نزول فرشتگان، الهام هاى غيبى و . . . را نيز بايد افزود.
——–پی نوشت——–
1. آينه ايزدنما: ص 63. شعر از آقابزرگ قمى معروف به ميرزا محمود شاطر (رضوان).
2. اختران ادب: ج 1، ص 81. شعر از حيكم آقا بزرگ قمى.
3. بحارالانوار: ج 16، ص 78. عوالم: ج 16، ص 15.
4. اختران ادب: ج 1، ص 77. شعر از حكيم صفاى اصفهانى.

سرورى فاطمه بر مريم و آسیه

معرفى مريم علیهاالسلام در مقام الگوى شايسته همه مؤمنان در حالى است كه بهترين تفسير كننده آيات قرآن، مريم را سرور بانوان زمانه خويش معرفى مى كند و فاطمه را سيد، سرور و سرآمد جمله زنان در طول تاريخ:
رسول الله (صلى الله عليه وآله):
اِنَّها (فاطَمَةَ) لَسَيَّدَةِ نِساءِ الْعَالَمِينَ
فَقِيلَ أَ هِىَ سَيّدةُ نِساء عالِمِهَا فَقَالَ:
ذاكَ لِمَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرانَ فَاَمَّا اِبْنَتى فاطِمَة فَهِى سيِدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِين مِنَ الْاوَّلينَ و الْآخِرِينَ. [1]
مريم سرور زنان زمانه خويش بود؛ اما دخترم فاطمه سرور همه زنان جهان، از آغاز تا فرجام آن است.
او قسمتى از وجود من، نور چشم من، ميوه قلب من و روح ميان دو پهلوى من است!
رسول الله (صلى الله عليه وآله):
اَتانى مَلَكٌ فَبَشّرَنِى إِنَّ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِساءِ اَهْلِ الْجَنَّةِ وَ نِساءِ أُمَّتِى.
فرشته اى بر من نازل شد و به من بشارت داد كه فاطمه، سرور همه زنان اهل بهشت و نيز سرآمد همه بانوان امّتم است. [2]
صدّيقةٌ لامِثْلَها صديقة
تَفْرَغُ بالصّدقِ عَنِ الحقيقة
بَدا بذالكَ الوجودُ الظَّاهر
سرُّ ظهور الحقِّ فى المظاهر
هِىَ البتولُ الطُهْرُ و العذراء
كَمَريَمَ الطُّهْرِ و لا سواء
فاِنّها سيّدة النّساءِ
وَ مَريمُ الكُبْرى بِلا خفاء. [3]
بدين ترتيب فضيلت و سرورى فاطمه علیهاالسلام بر آسيه و مريم ثابت مى شود. آرى، مقام و منزلت زهراى مرضيه نه تنها بسى والاتر از مقام آسيه و مريم صديقه است، كه اوج فضيلت آسيه و مريم بدان است كه توفيق خدمتگزارى آستان حضرت خديجه كبرى را به هنگامه وضع حمل فاطمه زهرا يافته اند:
مريم به ابريق بهشتى شويد او را
عيسى فراز آسمان ها جويد او را
اگر خدا مى خواست درباره حضرت زهرا علیهاالسلام مثل بزند، مى فرمود: وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا لِلَّذيِنَ أَمنُوا فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّد. او الگوى همه زنان و مردان با ايمان است. او سرور بانوان هر دو جهان است. افتخار آسيه و مريم آن است كه از خدمتگزاران درگاه فاطمه علیهاالسلام مى باشند.
——–پی نوشت——–
1. بحارالانوار: ج43، ص 24، روايت 20.
2. بحارالانوار: ج21، ص 279.
3. آينه ايزدنما: ص 2. شعر از حضرت آيت الله محمد حسين غروى اصفهانى.

www.mfso.ir

خلقت نور

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
قُلْتُ لَهُ لِمَ سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ زَهْرَاءَ فَقَالَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ فَلَمَّا أَشْرَقَتْ أَضَاءَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ بِنُورِهَا وَ غَشِيَتْ أَبْصَارُ الْمَلَائِكَةِ وَ خَرَّتِ الْمَلَائِكَةُ لِلَّهِ سَاجِدِينَ وَ قَالُوا إِلَهَنَا وَ سَيِّدَنَا مَا لِهَذَا النُّورِ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِمْ هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِي أَسْكَنْتُهُ فِي سَمَائِي خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِي أُخْرِجُهُ مِنْ صُلْبِ نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِي أُفَضِّلُهُ عَلَى جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ أُخْرِجُ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ أَئِمَّةً يَقُومُونَ بِأَمْرِي يَهْدُونَ إِلَى حَقِّي وَ أَجْعَلُهُمْ خُلَفَائِي فِي أَرْضِي بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْيِي. ‏
جابر از امام حسين عليه السلام سئوال كرد:
چرا فاطمه عليهاالسلام را «زهراء» ناميده اند؟
ايشان فرمودند: خداوند فاطمه را از نور عظمت خود آفريد. وقتى فاطمه عليهاالسلام درخشيد، زمين و آسمان را نورانى كرد.
چشمهاى ملائكه غرق نور شد و خداوند را سجده كردند و از روى تعجب گفتند: خداوندا! اين چه نورى است؟
وحى شد كه اين يكى از نورهاى من است، در آسمان جايش دادم و او را از طريق پيامبر متولد گردانيدم و او را بر همه ى پيامبران برترى دادم و از آن نور، ائمه ى هدى به وجود آمدند، تا دستورات مرا اجرا نمايند و مردم را هدايت كنند، آنها بعد از قطع شدن وحى، جانشينان من در زمين هستند.
——–پی نوشت——–
علل الشرائع، ج‏1، ص: 180.
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏43، ص: 12.

وجه تسمیه فاطمه 

فَطَمَ - فِطاماً فَطْماً الولدَ: فصله عن الرضاع.
در لغت وقتى طفل از شير گرفته مى شود، مى گويند: فَطَمَ الولدَ.
«فاطمه وصفى است از مصدر فطم. و فطم در لغت عرب به معنى بريدن، قطع كردن و جدا شدن آمدن است. اين صيغه كه بر وزن فاعل معنى مفعولى مى دهد، به معنى بريده و جدا شده است. فاطمه از چه چيز جدا شده است؟»
در روايات بسيارى به وجه تسميه ى آن حضرت به «فاطمه» اشاره شده است.
——–پی نوشت——–
سيد جعفرشهيدى، زندگانى فاطمه ى زهرا عليهاالسلام ، ص 34.

اسامى و القاب حضرت زهراس:

1. انسيه (زنى كه خصلتهاى خوب انسانى در او متجلى است. )
2. بتول (زن پاك و دور از هرگونه آلودگى. )
3. تقيه (پاك و بى گناه. )
4. حبيبه (دوست و رفيق، دوست داشتنى. )
5. حره (زن آزاده، زنى كه اسير شهوات نيست. )
6. حوراء (فرشته، زنى كه خصلتهاى خوب فرشتگان را در خود به وجود مى آورد. )
7. حوريه (زن بهشتى، فرشته خصال. )
8. راضيه (زنى كه به مقدرات خداوند راضى باشد. )
9. راكعه (اهل ركوع و تواضع در برابر خداوند. )
10. رشيده (زن فهميده و صاحب خرد را گويند. )
11. رضيه (زنى كه به مقام رضا مى رسد. )
12. ريحانه (گل خوشبوى، لطيف و مهربان، تعبير لطيفى از موجود زن. )
13. زكيه (زن پاك و باتقوا، در حال رشد و ترقى. )
14. زهراء (درخشنده و تابان. )
15. زهره (درخشانى، نورانى. )
16. ساجده (زنى كه در پيشگاه خداوند سر بر سجده بسايد. )
17. سعيده (زن خوشبخت. )
18. سيده (سرور، خانم. )
19. شهيده (زنى كه در راه خدا جان را فدا نمايد. )
20. صابره (زن شكيبا و بردبار. )
21. صادقه (زن راستگو و درست كردار. )
22. صدوقه (زن راستگو باكردارى صحيح. )
23. صديقه (زنى كه در راستگويى شهره شود و در عمل نيز درست كردار باشد. )
24. طاهره (زن پاك دامن و دور از رذايل. )
25. طيبه (پاك و پاكيزه. )
26. عارفه (زن با شناخت و درك كامل. )
27. عاليه (زن بلند همت و دور انديش. )
28. عديله (نظير و مانند. فاطمه ى زهرا عليها السلام را « عديله ى مريم » مى نامند زيرا اين هر دو بانو در پاكى و طهارت ضرب المثل هستند. )
29. عذراء (زن پاكدامنى كه پرده ى عفت را كنار نزند. )
30 عزيزه (زن ارجمند و گرانقدر. )
31. عليمه (زن دانشمند و آگاه. )
32. فاضله (زن صاحب فضيلت. )
33. فاطمه (بريده شده از آتش، جهل و هربدى. )
34. فريده (زن يگانه، در نفيس. )
35. كريمه (زنى كه اهل كرم وجود و سخاوت است. )
36. كوثر (خير فراوان. )
37. كوكب (درخشنده و درخشان. )
38. مباركه (زنى كه در او خير بسيار باشد. )
39. مبشره (بشارت دهنده. )
40. محدثه (زن حديث كننده. )
41. محموده (پسنديده، زن مورد پسند خداوند. )
42. مرضيه (زن كاملى كه خداوند نيز از او راضى است. )
43. مطهره (زن پاك و عارى از گناه و زشتى. )
44. معصومه (زنى كه هيچ گاه گناه نكرده باشد. )
45. ملهمه (زنى كه خداوند بر دل او الهام مى فرستد. )
46. ممتحنه (زنى كه امتحان شده و از آزمايش سر افراز بيرون آمده است. )
47. منصوره (زن يارى شده. )
48. موفقه (زنى كه توفيقات الهى همراهش باشد. )
49. مهديه (زنى كه خداوند او را هدايت مى كند. )
50. مومنه (زن با ايمان به خداوند و روز قيامت. )
51. ناعمه (زن خوش زندگانى، شاداب. )
52. نقيه (پاك و بى گناه. )
53. والهه (شيفته و عاشق)
54. وحيده (يگانه، تنها، بى همتا.)