موضوع: "تاریخ"
هرگاه فاطمه سلام الله علیها را می دیدم...
سه شنبه 96/12/01
امام علی علیه السلام:
هرگاه فاطمه سلام الله علیها را می دیدم غم و غصه ام برطرف می شد.
اجازه گرفتن فرشته مرگ از حضرت فاطمه علیهاالسلام
دوشنبه 96/11/30
از ابن عباس روايت شده است: رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم هنگام بيمارى لحظه اى بى هوش گرديد، در آن هنگام در خانه كوبيده شد.
فاطمه علیهاالسلام فرمود: كيستى؟
كوبنده در گفت: مرد غريبى هستم، آمده ام از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم پرسشى كنم. آيا اجازه مى دهيد به محضرش برسم؟
فاطمه علیهاالسلام فرمود: بازگرد كه خداوند تو را بيامرزد، اكنون پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بيمار است.
آن شخص غريب رفت و پس از لحظه اى بازگشت و در خانه را كوبيد و گفت: مرد غريبى است از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم اجازه ورود مى طلبد، آيا به غريبان اجازه ورود مى دهيد؟
در اين هنگام رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به هوش آمد و فرمود: فاطمه جانم! آيا مى دانى كه اين شخص كيست؟ او كسى است كه جمعيت ها را پراكنده مى كند، لذات را درهم مى شكند، اين فرشته مرگ (عزرائيل) است. به خدا سوگند، قبل از من از كسى اجازه نگرفته و پس از من از احدى اجازه نمى گيرد. به او اجازه ورود بده.
فاطمه علیهاالسلام به او فرمود: داخل شو، خدا تو را بيامرزد، عزرائيل مانند نسيم ملايمى وارد خانه پيامبر شد و گفت: السلام على اهل بيت رسول الله؛ «سلام بر خاندان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم»
مرثیه ای جانسوز
دوشنبه 96/11/30
از معاذ بن جبل نقل شده است كه فاطمه زهرا سلام الله پس از وفات رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فراوان مى گريست و مى فرمود:
آه اى پدر! پس از تو بايد شكوه هاى دل را به حضرت جبرئيل گفت . . . آه! كه با وفات تو خبرهاى آسمانى قطع شد و ديگر براى هميشه از طرف خدا وحى فرو فرستاده نخواهد شد.
از انس بن مالك روايت شده است كه حضرت زهرا سلام الله پس از وفات پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم با غم و اندوه مى گريست و مى فرمود:
«آه اى پدر!. . . پدرم دعوت پروردگار را لبيك گفت و در فردوس برين منزل كرد.
اى پدر! پس از تو با جبرئيل بايد درد دل نمود. »
پس از مراسم تدفين خطاب به انس فرمود: «اى انس! آيا دلتان آمد كه خاك بر روى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بريزند؟»
صبت على مصائب ولو
صبت على الايام لصرن لياليا
به جانم ريخته چندان غم و درد و مصيبتها
كه گر بر روزها ريزند، گردد تيره چون شبها
بيت الاحزان، خانه غم و اندوه فاطمه
على علیه السلام در خارج مدينه در بقيع خانه اى براى فاطمه زهرا علیهاالسلام ساخت كه «بيت الاحزان» ناميده مى شد. صبحگاهان حسنين (عليهما السلام) را پيش روى خود حركت داده و با چشم گريان به بقيع رفته و در بين قبرها تا غروب گريه مى كرد، شبانگاه اميرالمؤمنين علیه السلام نزد آن حضرت آمده، ايشان را به منزل مى برد.
منصوره ى آسمان
جمعه 96/11/27
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: نور فاطمه قبل از خلقت زمين و آسمان آفريده شده است. بعضى از مردم عرض كردند: يا نبى الله، پس او انسيه نيست؟ فرمود: فاطمه حوراء انسيه است.
گفتند: يا نبى الله، چگونه او حوراء انسيه است؟ فرمود: خداوند عزوجل او را قبل از خلقت آدم از نور خود آفريد آنگاه كه ارواح بودند. وقتى خداوند عزوجل آدم را آفريد، نور او بر آدم عرضه شد.
گفتند: يا نبى الله، فاطمه كجا بود؟
فرمود: زير ساق عرش در حقّه اى بود.
گفتند: يا نبى الله، طعام او چه بود؟
فرمود: تسبيح و تقديس و تهليل و تحميد. وقتى خداوند عزوجل آدم را آفريد، و مرا از صلب او خارج كرد، و خواست فاطمه را از صلب من خارج كند، او را در بهشت در سيبى قرار داد، و جبرئيل آن سيب را براى من آورد و گفت: السلام عليك و رحمه الله و بركاته يا محمد.
گفتم: و عليك السلام و رحمه الله.
حبيبم جبرئيل گفت: يا محمد، پروردگارت سلام مى رساند.
گفتم: سلام از اوست و به سوى او باز مى گردد.
گفت: يا محمد، اين سيبى است از بهشت كه خداوند عزوجل به تو اهدا كرده است.
آن را گرفتم و به سينه ام چسبانيدم.
گفت: يا محمد، خداى عزوجل مى فرمايد: آن را ميل كن.
من آن را شكافتم، و نور تابانى ديدم و ترسيدم.
گفت: يا محمد، چرا نمى خورى؟ بخور و نترس كه اين نور منصوره در آسمان و فاطمه در زمين است.
گفتم: حبيبم جبرئيل، براى چه در آسمان منصوره و در زمين فاطمه است؟
گفت: در زمين فاطمه نامگذارى شده براى آنكه شيعيانش از آتش جهنم جدا شده و دشمنانش از محبت او جدا شده اند. و در آسمان منصوره است بخاطر قول خداوند عزوجل كه: «آن روز مؤمنان به نصر و يارى خداوند خوشحال مى شوند كه هركس را بخواهد يارى مى كند»، يعنى نصر و يارى فاطمه براى دوستانش.
——–پانویس——–
الموسوعه الكبرى عن فاطمه الزهراء عليهاالسلام : ج 1 المطاف الاول ح 13 از معانى الاخبار و تفسير برهان و نزهه الابرار و تراجم اعلام النساء والدمعه الساكبه.
يُعْطِيكَ رَبُّكَ
جمعه 96/11/27
به اسانيد معتبره روايت كردهاند كه: روزى حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به خانه حضرت فاطمه در آمد، فاطمه علیهاالسلام جامهاى پوشيده بود از جلّهاى شتر و به دستهاى خود آسيا مىگردانيد، و در آن حالت فرزند خود را شير مىداد. چون حضرت او را بر آن حالت مشاهده كرد، آب از ديده مباركش روان شد و فرمود:
اى دختر گرامى تلخيهاى دنيا را امروز بچش براى حلاوتهاى آخرت، پس فاطمه علیهاالسلام گفت: يا رسول اللّه حمد مىكنم خدا را بر نعمتهاى او، و شكر مىكنم خدا را بر كرامتهاى او، پس حق تعالى اين آيه را فرستاد:
وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى [1]
يعنى: حق تعالى در قيامت آن قدر به تو خواهد داد كه راضى شوى.
——–پی نوشت——–
1. الضحی-5.
2. جلاء العيون، المجلسي. ص:196 .