پيامبر صلى الله عليه و آله
حضرت موسى عليه السلام مردى را نزد عرش ديد و به جايگاه او غبطه خورد و در مورد او سؤال كرد. به او گفته شد كه او به آنچه خداوند از فضل خود به مردم داده است حسد نمى برد.
رَأى موسى عليه السلام رَجُلاً عِندَ العَرشِ فَغَبَطَهُ بِمَكانِهِ فَسَأَلَ عَنهُ فَقالَ
كانَ لايَحسُدُ النّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللّه مِن فَضلِهِ؛
(روضة الواعظين، ص 424)
تو خیابون منوبا چادر دیدگفت:تواین گرما آب پز نمیشی؟!
و انگاریکی توگوشم گفت:
{قل نارجهنم اشدحرا}
بگوبه آنان آتشجهنم سوزانتراست.
#سوره_توبه18
#چ_مـثـل_چـادر
امام علی علیه السلام:
هرگاه فاطمه سلام الله علیها را می دیدم غم و غصه ام برطرف می شد.
از ابن عباس روايت شده است: رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم هنگام بيمارى لحظه اى بى هوش گرديد، در آن هنگام در خانه كوبيده شد.
فاطمه علیهاالسلام فرمود: كيستى؟
كوبنده در گفت: مرد غريبى هستم، آمده ام از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم پرسشى كنم. آيا اجازه مى دهيد به محضرش برسم؟
فاطمه علیهاالسلام فرمود: بازگرد كه خداوند تو را بيامرزد، اكنون پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بيمار است.
آن شخص غريب رفت و پس از لحظه اى بازگشت و در خانه را كوبيد و گفت: مرد غريبى است از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم اجازه ورود مى طلبد، آيا به غريبان اجازه ورود مى دهيد؟
در اين هنگام رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به هوش آمد و فرمود: فاطمه جانم! آيا مى دانى كه اين شخص كيست؟ او كسى است كه جمعيت ها را پراكنده مى كند، لذات را درهم مى شكند، اين فرشته مرگ (عزرائيل) است. به خدا سوگند، قبل از من از كسى اجازه نگرفته و پس از من از احدى اجازه نمى گيرد. به او اجازه ورود بده.
فاطمه علیهاالسلام به او فرمود: داخل شو، خدا تو را بيامرزد، عزرائيل مانند نسيم ملايمى وارد خانه پيامبر شد و گفت: السلام على اهل بيت رسول الله؛ «سلام بر خاندان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم»
از معاذ بن جبل نقل شده است كه فاطمه زهرا سلام الله پس از وفات رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فراوان مى گريست و مى فرمود:
آه اى پدر! پس از تو بايد شكوه هاى دل را به حضرت جبرئيل گفت . . . آه! كه با وفات تو خبرهاى آسمانى قطع شد و ديگر براى هميشه از طرف خدا وحى فرو فرستاده نخواهد شد.
از انس بن مالك روايت شده است كه حضرت زهرا سلام الله پس از وفات پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم با غم و اندوه مى گريست و مى فرمود:
«آه اى پدر!. . . پدرم دعوت پروردگار را لبيك گفت و در فردوس برين منزل كرد.
اى پدر! پس از تو با جبرئيل بايد درد دل نمود. »
پس از مراسم تدفين خطاب به انس فرمود: «اى انس! آيا دلتان آمد كه خاك بر روى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بريزند؟»
صبت على مصائب ولو
صبت على الايام لصرن لياليا
به جانم ريخته چندان غم و درد و مصيبتها
كه گر بر روزها ريزند، گردد تيره چون شبها
بيت الاحزان، خانه غم و اندوه فاطمه
على علیه السلام در خارج مدينه در بقيع خانه اى براى فاطمه زهرا علیهاالسلام ساخت كه «بيت الاحزان» ناميده مى شد. صبحگاهان حسنين (عليهما السلام) را پيش روى خود حركت داده و با چشم گريان به بقيع رفته و در بين قبرها تا غروب گريه مى كرد، شبانگاه اميرالمؤمنين علیه السلام نزد آن حضرت آمده، ايشان را به منزل مى برد.
آخرین نظرات