برخاستن هنگام شنیدن لقب قائم

یکی از وظایف عاشقان و شیفتگان حضرت ولی عصر علیه السلام، آن است که چون به یاد او می‌افتند و یا نام آن حضرت را می‌شنوند، نسبت به ایشان اظهار ارادت نموده، قیام کنند و از جای خود به پا خیزند.
از امام صادق علیه السلام سؤال شد:
چرا به هنگام شنیدن نام «قائم» باید برخیزیم؟
فرمود:
«برای آن حضرت غیبت طولانی‌ای هست و این لقب یادآور دولت حقه آن حضرت و ابراز تأسف بر غربت او است. لذا آن حضرت از شدّت محبت و مرحمتی که به دوستانش دارد به هر کس که حضرتش را با این لقب یاد کند، نگاه محبت‌آمیز می‌کند. از تجلیل و تعظیم آن حضرت است که هر بنده خاضعی در مقابل صاحب عصر خود - هنگامی که مولای بزرگوارش به سوی او بنگرد - از جای برخیزد. پس باید برخیزد و تعجیل در امر فرج مولایش را از خداوند مسألت نماید.»
(منتخب الاثر، ص 640، ح 4.)
علاوه بر حکمت ذکر شده، حکمت اجتماعی و عمل گرایانه آن نیز نباید مورد غفلت قرار گیرد. آمادگی افراد در هر آن، برای «قیام» و مبارزه و جهاد در راه تحکیم عدالت جهانی و حفظ حقوق انسان‌ها، اهمیتی بسزا دارد. شیعه منتظر - بلکه هر مسلمان - در عصر غیبت، باید همواره دارای چنین هدفی باشد و در راه تحقّق آن به طرق گوناگون بکوشد و تا آنجا این آمادگی را داشته باشد و ابراز دارد که هرگاه نام پیشوای قیام (قائم) ذکر می‌شود، به پا خیزد و آمادگی همه جانبه خویش را نشان دهد. همچنین این آمادگی را همیشه به خود و دیگران تلقین و در خود و دیگران تحکیم کند.
(حکیمی، محمد رضا، خورشید مغرب، ص 264 و 263.)

ابدال

«ابدال» جمع «بَدَل» یا «بَدِیل»، عده‌ای معلوم از صالحان و خاصان خدا [هستند] که گویند:
هیچگاه زمین از آنان خالی نباشد و جهان بدیشان برپاست. آنگاه که یکی از آنان بمیرد، خدای تعالی دیگری را به جای او برانگیزد
(کنزالعمال، ج 11، ص 125.)
تا آن شمار - که به قولی هفت و به قولی هفتاد است - همواره کامل بماند.
(علی اکبر دهخدا، لغت‌نامه، ابدال.)
برخی نیز گفته‌اند:
«آنان گروهی اند که خداوند به وسیله آنها دین را بر پا نگه می‌دارد و روزی را نازل می‌گرداند. چهل نفر از ایشان در شام و سی نفر در سایر بلاد هستند. هر گاه یکی از دنیا برود، کس دیگری همانند او به جای او قرار می‌گیرد.»
(خلیل بن احمد، العین، ج 8، ص 45؛ ر.ک: حلیة الاولیاء، ج 3، ص 114؛ کشف الخفاء، ج 1، ص 25.)
علت اینکه «ابدال» نامیده شده‌اند، همین است که چون یکی از دنیا رود، کسی مانند او جایش را می‌گیرد.
(مجمع البحرین، ج 5، ص 319.)
در روایات اسلامی آمده است:
«ایشان گروهی از یاران حضرت مهدی علیه السلام در شام هستند
(کتاب الغیبة، ص 476؛ شیخ مفید، اختصاص، ص 208 و مسند ابی یعلی، ج 12، ص 270؛ صحیح ابن حبان، ج 15، ص 159.)
و هنگام ظهور آن حضرت، خود را به مکه رسانده با ایشان بیعت می‌کنند.»
البته در برخی روایات «ابدال» همان اوصیا معرفی شده‌اند.
از خالد بن هیثم فارسی نقل شده که گفت:
«به امام رضا علیه السلام عرض کردم مردم اعتقاد دارند که بر روی زمین ابدالی هستند؛ ایشان کیانند؟
حضرت فرمود:
راست می‌گویند، ابدال همان اوصیا هستند که خداوند ایشان را بدل پیامبران قرار داد؛ وقتی که دیگر نبوّت با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به پایان رسید..»
(طبرسی، الاحتجاج، ج 2، ص 437.)
درباره ویژگی این افراد گفته شده است:
«… رُهْبانٌ بِاللَّیْلِ لُیُوثٌ بِالنَّهارِ کانَ قُلُوبُهُم زُبُرَ الحَدِیدِ فَیُبایِعُونَهُ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقامِ …»
(شیخ مفید، الاختصاص، ص 208.)
(آنان راهبان شب و شیران روز هستند. دل‌هایشان چون فولاد سخت است که در میان رکن و مقام، با آخرین ذخیره الهی حضرت مهدی علیه السلام بیعت می‌کنند.»

​دین در آخر الزمان

عوامل فراوانی روز به روز حقیقت تابناک دین را در هاله‌ای از ابهام فرو می‌برند. از این رو همواره دین رو به کم رنگ شدن در جوامع می‌رود و خرافات و انحرافات فراوانی، گریبان‌گیر آن می‌شود؛ به صورتی که وقتی حضرت مهدی علیه السلام قیام نمود، غبار از چهره دین بر می‌گیرد. همگی گمان می‌کنند این دین جدیدی است که آن حضرت ارائه می‌فرماید.
امیرمؤمنان علی علیه السلام این حقیقت را این گونه بیان فرموده است:
«اَیُّها النَّاسُ!
سَیَأتِی عَلَیْکُم زَمانٌ یُکْفَأُ فِیهِ الاِسْلامُ کَما یُکْفَأُ الاِناءُ بِمَا فِیهِ»
(نهج‌البلاغه، خطبه 103.)
(ای مردم!
به زودی زمانی بر شما خواهد رسید که اسلام چونان ظرف واژگون شده، آنچه در آن است ریخته می‌شود.» رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نیز می‌فرماید:
«سَیَأتِی عَلَی اُمَّتی زَمانٌ لا یَبقَی مِنَ القُرآنِ اِلاَّ رَسْمُهُ وَ مِنَ الاِسْلامِ اِلاَّ اِسْمُهُ … مَساجِدُهُمْ عَامِرَةٌ وَ هِیَ خَرابٌ مِنَ الهُدَی …»
(شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص 253.)
(بر امت من زمانی پیش می‌آید که از قرآن جز نقش آن و از اسلام جز نام آن باقی نماند [به ظاهر] مسلمان نامیده می‌شوند؛ در حالی که بیش از همه مردمان از آن دورند! مساجدشان آباد است؛ ولی از هدایت خالی است.»

حامي الظعينه

از القاب مشهور حضرت ابوالفضل ، «حامى الظعينه» یعنی «حامى بانوان» است.
به دليل نقش حساس حضرت در حمايت از بانوان حرم و اهل بيت نبوت، چنين لقبى به حضرت داده شده است. ايشان تمام تلاش خود را مصروف بانوان رسالت و مخدرات اهل بيت نمود و فرود آوردن از هودجها يا سوار كردن به آنهارا به عهده داشت و در طى سفر به كربلا اين وظيفه دشوار را به خوبى انجام داد.
زندگانی حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام، صفحۀ 26

کنيه های حضرت عباس علیه السلام 

1. ابوالفضل:
از آنجا كه حضرت را فرزندى به نام «فضل» بود، او را به «ابوالفضل» كنيه داده بودند.
اين كنيه با حقيقت وجودى حضرت هماهنگ است و او اگر به فرض ‍ فرزندى به نام فضل نداشت، باز به راستى ابوالفضل (منبع فضيلت) بود و سرچشمه جوشان هر فضيلتى به شمار مى رفت؛ زيرا در زندگى خود با تمام هستى به دفاع از فضايل و ارزشها پرداخت و خون پاكش را در راه خدا بخشيد.
2. ابوالقاسم:
حضرت را فرزند ديگرى بود به نام «قاسم» لذا ايشان را «ابوالقاسم» كنيه داده بودند.
3. ابوالقربه
در تاریخ خمیس و مقاتل الطالبین به نقل از جرمی بن العلا از زبیر، این کنیه را برای عباس علیه السلام نقل کرده اند.
او به این دلیل که از کودکی سقایی می کرد در میان بنی هاشم به ابا القربة (صاحب مشک) معروف شد.
4. ابوالفَرجَة
در لغت عرب فرجه، «گشایش در سختی و برطرف شدن اندوه» معنا شده است. برخی چنین کنیه ای نیز برای حضرت بر شمرده اند که بیشتر به لقبی در قالب کنیه می ماند. دلیل آن هم برطرف کردن اندوه و گشایش در سختی ها در نتیجه توسل به او می باشد.
پاورقی:
مقاتل الطالبین، ص 81؛ عمدة الطالب، ص 285.
بحار، ج 39، صفحۀ 109
مقاتل الطالبین، ص 83.
مقتل الحسين علیه السلام، محمد تقى بحر العلوم، بيروت، دار الزهراء، چاپ دوم

 
مداحی های محرم