تو را عباس ناميدم

حضرت علی علیه السلام به ام البنین علیهاالسلام فرمود: چه اسمی بر این طفل گذارده اید؟
عرض کرد: من در هیچ امري بر شما سبقت نگرفته ام، هر چه خودتان میل دارید اسم بگذارید.
حضرت که از پس پرده هاى غيب، جنگاورى و دليرى فرزند را در عرصه هاى پيكار دريافته بود و مى دانست كه او يكى از قهرمانان اسلام خواهد بود، فرمود: من او را به اسم عمویم «عباس»، «عباس» نامیدم. پس دستهاي او را بوسیده و اشک به صورت نازنینش جاري شد و فرمود: گویا میبینم این دستها را «یوم الطف» در کنار شریعۀ فرات در راه یاري دین خدا قطع خواهد شد.
حضرت او را عباس (دُژم: شير بيشه) نامید؛ زيرا در برابر كژي ها و باطل، ترش رو و پرآژنگ بود و در مقابل نيكى، خندان و چهره گشوده.
همان گونه كه پدر دريافته بود، فرزندش در ميادين رزم و جنگهايى كه به وسيله دشمنان اهل بيت عليهم السّلام به وجود مى آمد، چون شيرى خشمگين مى غرّيد، گردان و دليران سپاه كفر را درهم مى كوفت و در ميدان كربلا تمامى سپاه دشمن را دچار هراس مرگ آورى كرد.
چهره درخشان قمر بنی هاشم، ج 1، ص 138

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.