جهل مقدس؛ بدترین نوع جاهلیت
نبود بصیرت عامل دیگری در پدیدار شدن جهل مقدس است. بصیرت یعنی وجود چشمان تیزبین در انسان که بتواند پشت صحنه مسائل پیچیده سیاسی (فرهنگی، اجتماعی و غیره) را به خوبی تشخیص دهد.[1] از سوی خداوند متعال، بصیرت به انسان داده می شود؛« قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُم فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِيَ فَعَلَيْها[2]؛ همانا مايه هاى بصيرت و بينادلى، از پروردگارتان به سوى شما آمد، پس هر كس بينا شود به سود خود شود، و هر كس بر كورى بماند به زيان خود بماند.»[3]
بصیرت عامل بسیار مهمی است که می تواند انسان را از جهل مقدس و لغزیدن در چالشها و موانع بر حذر دارد؛ زیرا «بیبصیرتها فریب میخورند و در جبههی باطل قرار میگیرند؛ بدون اینکه خود بدانند، همچنان که در جبههی ابنزیاد، کسانی بودند که از فساق و فجار نبودند، ولی از بیبصیرتها بودند.»[4]
فقدان بصیرت خطراتی جدی به دنبال دارد: «اگر بصیرت نداشته باشید، دوست را نشناسید، دشمن را نشناسید، یکوقت میبینید آتش توپخانهی تبلیغات شما و گفت و شنود شما و عمل شما به طرف قسمتی است که آنجا دوستان مجتمعند، نه دشمنان.»[5] بنابراین «عمل به وظیفه تابع تشخیص وظیفه است و تشخیص وظیفه در گرو بصیرت و بینش داشتن و گیج و حیران شدن است. وقتی گرد و غبار فتنه بلند می شود، تشخیص ها کم می شود، افراد جایگزین ملاک ها و معیارها می شوند و شبهه می آفرینند.»[6]
امام علی (علیه السلام) به معاویه اندرز می دهد: «اندرزى آمیخته با سرزنش که از گمراه کردن مردم بپرهیزد و آنها را به عصر جاهلیّت باز نگرداند و در عاقبت این کار بیندیشد:[7]«وَ أَرْدَيْتَ جِيلًا مِنَ النَّاسِ كَثِيراً- خَدَعْتَهُمْ بِغَيِّكَ وَ أَلْقَيْتَهُمْ فِي مَوْجِ بَحْرِك؛[8] ای معاویه گروه زيادى از مردم را به پستى كشاندى و با گمراهى خود آنها رافريب دادى و آنان را در موج درياى خود كه پوشيده از تاريكي ها و دستخوش امواج گمراهي هاست در افكندى، تا اين كه از راه راست دور افتادند و به راه و روش جاهليّت خود بازگشتند، و به حق پشت كردند و به افتخارات و تعصّب خانوادگى خود، تكيه كردند، جز آنهايى كه اهل بينش بودند كه پس از شناخت چهره باطل تو برگشتند و از كمك تو رو بر تافته و به خدا رو آوردند…»[9]
در شرح نهج البلاغه از ابن میثم چنین آمده است: «هشدار به او (معاویه) كه دنيا را چنان كه هست بنگرد، يعنى حقيقت دنيا را بشناسد يا به دنيا با چشم معرفت يعنى ديده بصيرت نگاه كند و از دگرگوني ها و ناپايدارى آن آگاه شود، و بداند كه دنيا براى مقصدى ديگر آفريده شده است تا مقدار و ارزش واقعى آن را بشناسد و آن را در نظر خود مقدمه براى آخرت جلوه دهد.»[10]
بنابراین اگر کسی بصیرت حقیقی نداشته باشد و به صورت سطحی و عامیانه از کنار حوادث بگذرد، نتیجه ی آن، ظاهر شدن بدترین نوع جاهلیت یعنی جهل مقدس است که تبعاتی بسی سنگین دارد. «این بصیرتی که در حوادث لازم است و در روایات نیز تاکید شده است، به معنای این است که انسان در حوادثی که پیرامون او می گذرد و در حوادثی که پیش روی اوست و به او ارتباط پیدا می کند، با تدبر بسنجد و با این سنجش، بصیرت پیدا کند.»[11]
بی تدبیری و عدم بصیرت وقایع اسفباری به همراه دارد که فاعل آن حتی توجیهی برای آن ندارد. چنانچه در سال های گذشته «عبدالمالک ریگی، به کارهایش رنگ و لعاب مذهبی می داد و عملیات هایش را با توجیه دینی برگزار می کرد.»[12] و با این بصیرتی که ناشی از جهالتی مقدس بود، بسیاری از خانواده ها را عزادار و عاقبتی بس دردناک برای خود رقم زد.
رسول خدا (صلی الله علیه و اله) نیز می فرماید: «اذا أرادَ اللّه ُ بعَبدٍ خَيرا فَقَّهَهُ في الدِّينِ، و زَهَّدَهُ في الدُّنيا، و بَصَّرَهُ بعُيوبِ نَفْسِهِ»؛[13] «یعنی هرگاه خدا خیر بنده ای را بخواهد او را فقیه در دین قرار دهد و او را زاهد در دنیا گرداند و او را به عیب های خودش آشنا سازد ظاهرا مراد رسول خدا (صلی الله علیه و اله) از جمله ی اول حدیث این است که هر گاه خدا بخواهد بنده ای را اهل خیر قرار دهد و او را سعادتمند سازد او را دین شناس می کند که دین خود را بشناسد تا آنچه را معتقد است از روی بصیرت و معرفت معتقد باشد و آنچه را انجام می دهد نیز از روی بصیرت و معرفت انجام دهد و نه چیزی را از هوی نفس بر دین خود بیفزاید و نه چیزی را از روی نادانی و کم بصیرتی رها کند.»[14]
[1]. مهدی، محمد طاهری، بصیرت دینی در اندیشه مقام معظم رهبری (حفظه الله)، فصلنامه مطالعات راهبردی بسیج، سال پانزدهم، شماره 56، 1391ش، ص79
[2]. سوره انعام (6)، آیه 104
[3]. محمدرضا، حكيمى، حكيمى، محمد و حكيمى، على، الحياة، ترجمه احمد آرام، جلد1، همان، ص128
[4]. علی، خامنه ای(مدظله العالی)، بیانات در دیدار فرماندهان گردانهای عاشورا،22/04/1371
[5]. علی، خامنه ای(مدظله العالی)، بیانات در دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولی امر، 05/05/1388
[6]. جواد، محدثی، فتنه (درس هایی از نهج البلاغه)، همان، ص 38
[7]. https://ahlolbait.com/article/16439/، 19/10/1400، ساعت 20:23
[8]. ابن ميثم، بحرانى، ترجمه محمدى مقدم و نوايى، ترجمه شرح نهج البلاغه (ابن ميثم)، جلد 5، چاپ اول، مشهد: مجمع البحوث الاسلامیه، 1417ق، ص106، (نامه 32 نهج البلاغه)
[9]. ابن ميثم، بحرانى، ترجمه محمدى مقدم و نوايى، ترجمه شرح نهج البلاغه (ابن ميثم)، جلد5، همان، ص: 107
[10]. همان، ص108
[11]. علی، خامنه ای(مدظله العالی)، بصیرت و استقامت، چاپ دهم، بی جا: مرکز صهبا، 1391ش، ص 14
[12]. سعید، زاهدی، ماضی استمراری: سلفی گری در جهان اسلام از وهابیت تا القاعده، چاپ دوم، تهران: عابد، 1394 ش، ص 159
.[13] ابو القاسم، پاينده، نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله عليه و آله)، چاپ چهارم، تهران: نشر دنیای دانش، 1382ش، ص180
[14]. محمد ابراهیم، آیتی، بررسی تاریخ عاشورا، چاپ اول، قم: نشر اخلاق، 1396ش، ص 308
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط انتظار در 1403/06/06 ساعت 01:58:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |