مأموریت پیکهای عمر بن سعد

«قره بن قَیْس» نزد امام حسین علیه السلام آمد و هدف امام را از آمدن به کربلا پرسید. امام فرمود: «مردم شهر شما (کوفه) به من نوشتند به این جا بیایم، پس (حالا) اگر از آمدن من راضی نیستید، من باز می گردم.»
قره بن قیس بازگشت و پیام امام را به او رساند. عمر بن سعد هم نامه ای به عبیدالله نوشت و سخنان امام را ذکر کرد.
وقتی نامه عمر بن سعد به دست عبیدالله رسید و آن را خواند گفت: «حالا که در چنگال ماست می خواهد فرار کند، ولی رهایی برای او نیست.» سپس نامه ای برای عمر بن سعد نوشت و گفت: «نامه تو را خواندم، به حسین و همراهانش بگو با یزید بیعت کنند. بعد از آن که بیت کردند من درباره آنها فکری خواهم کرد.»
به دنبال نامه قبلی، عبیدالله نامه دیگری نوشت و برای عمربن سعد فرستاد: «راه رسیدن به آب را بر حسین و یارانش ببند، حتی یک قطره هم نباید بچشند.》

یزید کیست؟

مادر یزید «میسون» بود و در بسیاری از کتاب های تاریخی از یزید به عنوان فردی «حرام زاده» نام برده اند [اما به هر علّت، معاویه را پدر یزید می دانند]. معاویه ناچار شد از مادر یزید جدا شود، به همین جهت او را به منطقه ای که قبیله پدر میسون در آنجا زندگی می کرد فرستاد و یزید در آن محل متولّد شد.
افراد قبیله مادرِ یزید قبلاً مسیحی بودند، از این رو همه افراد قبیله مسلمان نشده بودند. تاریخ نویسان نوشته اند: بیشتر مربیان و استادان یزید مسیحی بودند.
یزید در آن محیط مسیحی بزرگ شد و تربیت خاص آنان بر او آنچنان اثر گذارد که بعدها مسیحیان را از مسلمان ها به خود نزدیک تر می دانست و حتی تربیت فرزندش، «خالد» را به یک مسیحی سپرد.
همه تاریخ نویسان گواهی می دهند که یزید از تربیت اسلامی محروم بود و به شدت از آداب و رسوم بیگانگان پیروی می کرد و به کارهای زشت، مثل: خوش گذرانی، شراب خواری، رقص و غنا و سگ بازی مشهور بود.

تا همیشه...

به نظر شما چرا حرکت تاریخ ساز امام حسین علیه السلام فراموش نمی شود؟ مگر در تاریخ بشریّت قهرمانان دیگری نداریم؟ اگر داریم، پس چرا مثل امام حسین علیه السلام از آنها یاد نمی کنیم؟ به راستی چرا مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام هر سال با شکوهتر و گرم تر از سال قبل برگزار می شود؟ چرا خاندان «بنی اُمیّه» به فراموشی سپرده شده اند و قیام «امام حسین علیه السلام» جهانی شده است؟
برای رسیدن به پاسخ، لازم است از علّت های اصلی «نهضت عاشورا» آگاه شویم. نبرد خونین عاشورا، جنگ بین دو طایفه برای به دست آوردن قدرت یا سرزمین های مختلف نیست. هر چند که عدّه ای گمان می کنند دو خاندان، از قبیله ای بزرگ و کهن بر سر امتیازاتِ قبیله ای جنگیده اند. حادثه تاریخی کربلا تصویر واضحی از جنگ دو عقیده و فکر است. این جنگ، ادامه جنگ همه پیامبران الهی با جبهه باطل برای اصلاح مردم جهان بود.

​خنجر شوق بر حنجر نفس

عید قربان جلوه گاه تعبد و تسلیم ابراهیمیان حنیف است . فصل قرب یافتن مسلمآنان به خداوند، در سایه عبودیت است. 

اگر ابراهیم خلیل، در اجراى فرمان پروردگارش، خنجر بر حنجر اسماعیل مى نهد، اگر اسماعیل ذبیح، پدر را در اجراى امر خدایى ، تشویق و ترغیب مى کند، اگر شیخ انبیاء در نهادن کارد بر حلقوم فرزندش، لحظه اى تردید و توقف نمى کند؛ همه و همه، نشانه مسلمانى آن پدر و پسر و شاهد صداقت در عقیده و عشق ، و وفادارى در قلمرو بندگى است. 

عید قربان ، مجراى فیض الهى و بهانه عنایت رحمانى به بندگان مومن و مسلم و مطیع است. 

قربانى تو در این چیست ؟ 

در راه خدا، چه چیز فدا مى کنى ؟ 

با چه وسیله، به آستان پروردگار، تقرب مى جویى ؟ و کدام فدیه را به قربانگاه صدق، عشق،اخلاص و وفا مى آورى؟

دوست دارید از حمایت کدام شخصیت مهم برخوردار باشید؟

قبل از اينکه شما خود پاسخ اين سوال را بدهيد به نظر شما اگر اين سوال از افراد مختلف پرسيده شود چه پاسخ هايي مي دهند؟
حدس شما درست است جوابهايي از اين قبيل:

- رئيس بانک، چون هروقت وام بخواهم به راحتي مي گيرم
- معاون رئيس آموزش و پرورش شهرمان، چون اون وقت ديگه براي ثبت نام بچه ها در هر مدرسه اي که بخواهم مشکلي ندارم.
- يکي از مسؤولين دارايي، چون ديگه از نظر ماليات خيالم راحتِ راحته.
- اداره ثبت احوال، يکي از مهمترين ها و به اصطلاح گردن کلفت هاي اداره، دوست دارم حامي من باشد که براي گرفتن گذرنامه و … راحت باشم.
- من ميگم معاون اول رئيس جمهور، چون همه اينها که بقيه گفتند زيرمجموعه او هستند و از او حرف شنوي دارند، پس اگر او حامي من باشد همه کارهام رديفه.

خوب حالا جواب شما چيه؟
دوست داريد از حمايت کدام شخصيت مهم برخوردار باشيد؟

شايد شما بگين اگر اين طور پيش بريم پس چرا دوست نداشته باشيم شخص رئيس جمهور حامي ما باشه، او که دستش از همه بازتره و توانش از همه بيشتر.

اما دوستان! همه اين حامي ها ضعفهايي دارند که اگر دقت کنيم دنبال حامي ديگري بايد بگرديم، چون:

1- هيچ کدام از اينها معلوم نيست تا فردا زنده باشند يا نه
2- معلوم نيست سالم باشند يا مرخصي استعلاجي گرفته و در بيمارستان باشند.
3- معلوم نيست وقتي ما با آنها کار داريم در پُست خود باشند يا بازنشست شده و يا برکنار شده باشند.
4- همه آنها محدوديت هايي از جهت قانوني و کاري دارند.
5- هنوز دست بالاي دست بسيار است و از اين افراد مهمتر هم هست.

پس چه بايد کرد و چه کسي را حامي خود قرار دهيم که:
بالاترين قدرت باشد،
قدرت او محدود به زمان و مکان خاصي نباشد،
کسي نتواند براي او تعيين تکليف کند،
آگاه به خير و صلاح ما باشد،
مهربان باشد،
خواب و تعطيلي نداشته باشد و هروقت، هرجا با او کاري داشتيم بتوانيم او را صدا بزنيم و او ما را ياري نمايد.

آفرين درست حدس زديد خداوند قادر مهربان، بهترين حامي است و براي حمايت خود دو شرط قرار داده است:
1- تقوا و حفظ خود از ناشايستگي ها
2- احسان، يعني انجام کارهاي نيک و نيکو انجام دادن کارها

قرآن کريم در آخرين آيه سوره نحل (128) مي فرمايد:
“همانا خداوند همراه و حامي کساني است که تقوا پيشه کنند و کساني که اهل احسان هستند.”