رکن و مقام

«رکن» در لغت به معنای جانب و ناحیه قوی یک چیز است (لسان العرب، ج‌13، ص‌185؛ مجمع البحرین، ح 6، ص 257.) و «مقام» به جایگاهی که قدم در آن قرار می‌گیرد یا جایگاهی که شخص در آنجا می‌ایستد، گفته می‌شود.
(کتاب العین، ج 5، ص 232.)
هر یک از چهار زاویه کعبه را یک «رکن» می‌نامند. هرگاه واژه رکن بدون پسوند به کار رود، مقصود آن رکنی است که «حجرالاسود» در آن هست و مقصود از مقام نیز در اینجا «مقام ابراهیم» علیه السلام است. یکی از نقاط مقدس مسجدالحرام «مقام ابراهیم» علیه السلام است این مقام یکی از شعائر الهی است و خداوند درباره آن می‌فرماید:
«وَاتخذُوا مِنْ مَقامِ اِبراهیمَ مُصَلّی»
(بقره (2)، آیه 125.) و «فِیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ اِبْراهیم …»
(آل عمران (3)، آیه 97.)
آنجا را بدین جهت مقام ابراهیم گویند که آن حضرت وقتی دیوارهای کعبه را بالا می‌برد، سنگی اختیار کرده بر روی آن می‌ایستاد تا به راحتی دیوار را بالا ببرد. همچنین در روایات آمده است:
حضرت ابراهیم علیه السلام بر روی این سنگ ایستاده و مردم را به حج فرا می‌خواند. گفته شده است:
در این هنگام جای پای حضرت در سنگ فرو رفت که هم اکنون این اثر کاملاً به چشم می‌خورد. اما آنچه در بحث «مهدویّت» مورد نظر بوده و از آن به بزرگی یاد شده «بین رکن و مقام» است. شکی نیست که این مکان دارای ارزشی بسیار والا نزد خداوند است.
ابوحمزه ثمالی می‌گوید:
«امام سجّاد علیه السلام به ما فرمود:
آیا می‌دانید کدامین قسمت از زمین برترین مکان است؟
عرض کردیم:
خداوند و پیامبر و فرزند پیامبر بهتر می‌داند.
سپس فرمود:
«اَمَّا اَفْضَلُ البِقاعِ مَا بَیْنَ الرُّکنِ وَ المَقامِ …»
(من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 245، ح 2313.)
یعنی بهترین مکان‌ها بین رکن و مقام است.»
در روایات «مهدویّت» وقتی سخن از بین رکن و مقام به میان می‌آید، معمولاً مربوط به یکی از موارد ذیل است:
1. محل بیعت با حضرت مهدی علیه السلام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید:
«فیهِم مَهدِیُّ اُمَّتی محمد الَّذی یَمْلَأُ الاَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرَاً و اللّهِ اِنّی لَاَعْرِفُ مَنْ یُبایِعُهُ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ المَقامِ وَ اَعْرِفُ اَسْماءَ آبائِهِمْ وَ قَبائِلِهِمْ»
(کمال‌الدین و تمام النعمة، ج 1، باب 24، ص 284، ح 37.)
(مهدی امتم در میان ایشان [ائمه] محمد ی است که زمین را از عدل و داد آکنده سازد، همچنان که از ظلم و جور پر شده باشد. به خدا سوگند من کسانی را که در میان رکن و مقام با او بیعت می‌کنند، می‌شناسم و اسامی پدران و قبایلشان را نیز می‌دانم.» در برخی از آثار اهل سنّت نیز از «بین رکن و مقام» به عنوان جایگاه بیعت حضرت مهدی علیه السلام با یارانش سخن گفته شده است.
(ر.ک: المصنف، الصنعانی، ج 11، ص 271؛ المصنف، ابن ابی شیبه، ج 8، ص 609؛ معجم‌الکبیر، الطبرانی، ح 23، ص 296؛ کنزالعمال، ج 11، ص 125، ح 30932، ج 14، ص 265، ح 38668؛ درالمنثور، سیوطی، ج 5، ص 241.)
2. محل کشته شدن نفس زکیّه و رخداد یکی از نشانه‌های حتمی ظهور امام باقر علیه السلام پس از بیان پاره‌ای از نشانه‌های ظهور، در ادامه فرمود:
«… وَ قُتِلَ غلامٌ مِن آل محمد صلی الله علیه و آله بَینَ الرُّکنِ وَ المَقامِ، اِسْمُهُ محمد بنُ الحَسَنِ - النَّفسُ الزَّکِیَةِ - …»
(کمال‌الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 330، باب 32، ح 16.)
(و جوانی از آل محمد که نامش محمد بن حسن - یا نفس زکیّه - است، بین رکن و مقام کشته شود …»

ذی طوی

«طوی» در لغت به معنای پیچیدن و در نوردیدن است و برخی از مشتقات آن (چون «طایه)» به سرزمین هموار و صخره‌های بزرگ در ریگزارهای پهناور گفته می‌شود.
(احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج 3، ص 430.) «ذی طوی» در یک فرسخی مکه و در داخل حرم قرار دارد و از آنجا خانه‌های مکه دیده می‌شود.
(مجمع البحرین، ج 1، ص 279.)
در برخی روایات از آن به عنوان جایگاه حضرت مهدی علیه السلام در دوران غیبت یاد شده است. عیاشی به سند خود از عبد الاعلی حلبی آورده است:
حضرت ابو جعفر امام باقر علیه السلام فرمود:
«به ناچار صاحب این امر را در یکی از این دره‌ها غیبتی خواهد بود [و] با دست خود به سوی ذی طوی اشاره فرمود.»
(الغیبة، ص 264، ح 30.)
و در بعضی دیگر از روایات آمده است:
حضرت قبل از ظهور و در آستانه قیام در ذی طوی به سر می‌برد.
امام باقر علیه السلام می‌فرماید:
«قائم علیه السلام آن روز (ظهور) را در «ذی طوی» در حال انتظار با 313 نفر به تعداد اهل بدر، به سر می‌برد، تا پشتش را به حجرالاسود تکیه داده پرچم بر افراشته را به اهتزاز در آورد.»
(همان، ص 448.)
و امام صادق علیه السلام نیز در این رابطه می‌فرماید:
«گویی قائم علیه السلام را با چشم خود می‌بینم که با پاهای برهنه در «ذی طوی» سر پا ایستاده؛ همانند حضرت موسی علیه السلام نگران و منتظر است که به مقام [ابراهیم] بیاید و دعوت خود را اعلام نماید.»
(بحارالانوار، ج 52، ص 385.)
در فرازی از دعای ندبه می‌خوانیم:
«ای کاش می‌دانستم که در کجا مسکن گزیده‌ای؟
یا کدامین سرزمین تو را در آغوش کشیده؟
آیا در کوه رضوی هستی؟
یا در ذی طوی؟» آنچه گفتنی است اینکه:
«ارتباط آن حضرت با این دو مکان، مانند ارتباط ایشان با سایر اماکن مقدس و متبرکه دیگر است که پرستش و عبادت خدا در آن اماکن فضیلت دارد؛ مثل مسجدالحرام، مسجد مدینه طیبه، مشهد حسینی، مسجد کوفه و مسجد سهله، معلوم شده است حضرت در این مکان‌ها رفت و آمد دارند و این دو مکان را نیز به واسطه همین دو خصوصیت در دعای ندبه نام می‌برند؛ کوه رضوی نیز یکی از مقامات آن حضرت و اماکنی است که گاهی به آنجا تشریف می‌بردند.
(کتاب الغیبة، ص 103، فروغ ولایت در دعای ندبه، ص 40.)

حدیث مهدوی

«کميت اسدي مي گويد: به خدمت امام باقر عليه‌السلام شرفياب شدم و عرض کردم اشعاري در حق شما خاندان سروده ام اجازه مي فرماييد در خدمت شما بخوانم، اجازه فرمودند و من ابياتي چند خواندم، امام عليه‌السلام گريه کردند و آقا زاده ي بزرگوارشان امام جعفر صادق عليه‌السلام نيز گريستند و صداي گريه از پشت پرده نيز بلند شد… امام عليه‌السلام دست مرا گرفت و گفت: خدايا کميت را بيامرز، گناهان گذشته و آينده اش را ببخش. هنگامي که به اين بيت رسيدم:-چه وقت حق شما آشکار خواهد شد؟!-چه وقت مهدي شما قيام خواهد کرد؟!امام باقر عليه‌السلام فرمود: ان شاءالله به زودي، به زودي. سپس فرمود: اي ابا المستهل! قائم ما نهمين فرزند امام حسين است. زيرا امام بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم دوازده تن مي باشند. دوازدهمين آنها قائم آنهاست.پرسيدم: اين دوازده تن کيانند؟ فرمود: علي بن ابي طالب، بعد او حسن و حسين، بعد از حسين، علي بن الحسين و من. آنگاه دست مبارکشان را بر شانه ي امام صادق نهادند و فرمودند: بعد از من، او. گفتم: بعد از او کيست؟ فرمود: پسرش موسي، سپس پسرش علي، آنگاه پسرش محمد، سپس پسرش علي، آنگاه پسرش حسن، که او پدر همان قائم است که جهان را پر از عدالت مي کند و قلب شيعيان ما را روشن مي کند. پرسيدم: کي خروج مي کند؟ فرمود: اين پرسش را از رسول اکرم صلي الله عليه و آله نمودند، فرمود:-«انما مثله کمثل الساعة لا تأتيکم الا بغتة».-«مثل او چون مثل رستاخيز است، جز به طور ناگهاني نيايد».

کفاية الاثر/ ص249

ذوالفقار

«ذوالفقار» شمشیری شگرف است که ابتدا متعلق به رسول اکرم صلی الله علیه و آله بود و آن حضرت در جنگ احد وقتی که شمشیر علی بن ابی‌طالب علیه السلام در گرماگرم نبرد شکست، آن را به او بخشید و از همان زمان این شمشیر جنبه مقدس پیدا کرد. در وجه تسمیه این شمشیر گفته‌اند:
پشت آن خارهای پست و بلندی مانند ستون فقرات آدمی داشته است.
(ر.ک: علل الشرایع، ج 1، ص 160.)
علامه مجلسی رحمه الله از مناقب ابن شهر آشوب نقل می‌کند:
آیه‌ی
«وَ اَنْزَلنا الحَدِید فِیهِ بَأسٌ شَدِید وَ مَنافِع لِلناسِ»
(حدید 57: 25.)
اشاره به ذوالفقار دارد که از آسمان برای پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد
(الکافی، ج 1، ص 235؛ ر.ک: مستدرک، ج 3، ص 309.)
و ایشان آن را به حضرت علی علیه السلام بخشید.»
در مورد منشأ ذوالفقار اقوال دیگری هم هست؛ از جمله اینکه:
در جنگ بدر حضرت علی علیه السلام آن را پس از کشتن صاحبش عاص بن منبه سهمی به دست آورد
(ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج 14، ص 169.)
یا جزو هدایای بلقیس به سلیمان علیه السلام بود.
(بحارالانوار، ج 42، ص 57.)
و یا ذوالفقار در روز بدر به دست پیامبر صلی الله علیه و آله رسید وآن را به حضرت علی علیه السلام بخشید.
این شمشیر سپس به امام حسن و بعد از او به امام حسین علیه السلام و سرانجام به حضرت مهدی علیه السلام به ارث رسید.
(ر.ک: من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 418.)
از حضرت صادق علیه السلام درباره وجه تسمیه آن به ذوالفقار پرسیدند، حضرت علیه السلام فرمود:
زیرا امیرالمؤمنین علیه السلام ضربتی با آن به هیچ کس نزد، مگر آنکه در دنیا از حیات «افتقار» (محرومیت) پیدا کرد و در آخرت از بهشت»
(المناقب، ج 3، ص 295؛ بحارالانوار، ج 42، ص 58.)
در الارشاد شیخ مفید رحمه الله و الأمالی طوسی با ذکر سند از حضرت صادق علیه السلام نقل شده است:
در روز احد فرشته‌ای که نامش رضوان بود، از آسمان ندا در داد که:
«لا سَیْفَ اِلاَّ ذُوالفَقار وَ لا فَتی اِلاَّ عَلی»
(الارشاد، ج 1، ص 82 و 87 و 86؛ الأمالی طوسی، ص 547.)
همین حدیث را سمعانی در فضایل الصحابه، وابن بطّة در الابانة نقل کرده‌اند، با این تفاوت که به جای غزوه «احد»، غزوه «بدر» گفته‌اند.
(المناقب، ج 3، ص 296.)
از امام صادق علیه السلام نقل شده است:
«… وَ سَیْفُهُ سَیْفُ رَسُول اللَّه صلی الله علیه و آله ذُوالفَقار …» و شمشیر [آن حضرت هنگام ظهور] همان شمشیر پیامبر صلی الله علیه و آله ذوالفقار است.»
(الغیبة، ص 307، ح 2.)

نجبا

طبق روایتی که از حضرت علی علیه السلام و امام باقر علیه السلام نقل شده «نجبا» یاران مهدی از سرزمین مصر هستند:
«فَیَخْرُجُ النُّجَباءُ مِنْ مِصْرَ … رُهبانٌ بِاللَّیلِ لُیوثٌ بِالنَّهارِ کانَ قُلُوبُهُمْ زُبُرَ الحَدیدِ فَیابِعُونَهُ بَینَ الرُّکنِ وَ المَقامِ»
(الاختصاص، ص 208.)
(نجبا از مصر بیرون می‌آیند … که راهبان شب و شیران روز هستند، دل‌هایشان چون فولاد سخت است. در میان رکن و مقام با او بیعت می‌کنند.»
امام باقر علیه السلام فرمود:
«یُبایِعُ القائِمَ بَینَ الرُّکنِ وَ المَقامِ ثَلاثمائة وَ نَیِّف عِدَة اَهْلِ بَدْر فِیهِم النُّجَباءُ مِنْ اَهْلِ مِصْر …»
(کتاب الغیبة، ص 476، ح 502.)
(سیصد و چند نفر به تعداد اهل بدر با قائم بین رکن و مقام بیعت می‌کنند. در بین آنان نجبا از اهل مصر، … وجود دارند …»